درمان سینوزیت و اندوسکپی بینی

درمان سینوزیت، درمان و معرفی پزشکان جراح بینی و اندوسکپی سینوس

درمان سینوزیت و اندوسکپی بینی

درمان سینوزیت، درمان و معرفی پزشکان جراح بینی و اندوسکپی سینوس

در این وبلاگ به شرح معرفی و روش های درمانی سینوزیت و بیماری ها تنفسی و جراحی سینوس و مشکلات سینوزیت خواهم پرداخت.
برخی از پست های این وبلاگ صرفاً شرح حال نویسی واقعی از زبان بیمار با برخورد با پزشکان و بیمارستان و پرسنل در حین درمان بوده و ارزش قانونی و علمی ندارد.

آخرین نظرات
  • ۳ فروردين ۰۲، ۰۹:۰۳ - مجید
    سلام

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نرگس میکانیکی» ثبت شده است

بالاخره عمل بین من انجام شد و من دیروز مرخص شدم و حالم تقریباً خوبه، سخت گذشت این چند روز ولی بالاخره تموم شد.

از صبح قبل عمل بستری شدم، اولش اعصاب خورد شد، پرستار گفت باید بابات یا برادر بزرگتر بیاد امضاء کنه و مادر و خواهر قبول نیست و اینجا ایرانه و ... خلاصه بهش فهموندیم که اینجا چون ایران همه چیز درهمه و خلاصه نشست سرجاش! جالب اینکه که تو این ایران یه پسر 30 ساله آدم بکشه به باباش ربطی نداره بعد عمل درمانی باید پدر رضایت بده؟! خلاصه یه دست لباس دادن که آخر پس میگیرن و دمپایی و تیغ و مسواک و شامپو و خمیردندون، برام خیلی جالب بود که بیمارستان دولتی اینقدر تر و تمیز بسته دادن! ظهر ناهار کباب کوبیده کمربندی دادن! در حد دانشگاه! هم اتاقی های من خیلی وضع بدی داشتن و یکیشون سرطان ریه داشت و اون یکی هم کلی داربست بسته بوده بهش، عصر یه دانشجو دکتر باز دختر اومد برای پایان نامش پرسش نامه پر کرد و معلوم بود اصلاً علاقه ای به این رشته نداره و ... در نهایت تا شب تو راهرو نشستم و رفتم گفتم و اتاقم رو شب عوض کردم، اتاق خیلی دنج و خوب بود و شب ساعت 1 خوابم برد، تا صبح در فلزی وسط طبقه کوبیده میشد و باد مپیچید و چند باری پریدم از خواب، صبح ساعت 4 بیدار شدم و پرستار اومد سرم و آنتی بیوتیک زد بهم، از 12 شب نباید چیزی می خوردم، ساعت 9 صبح به دختر بی اعصاب با موهای آشفته اومد تو اولش فکر کردم باز دانشجو برای پایان نامش اومده و باز پرسش نامه دستش بود! ولی گفت من دکترت هستم و باید به من بگی و ...  بالای تخت و دستبند مچی من زده بود نام پزشک دکتر: استاد صادقی! بعد گفتن آمالی عمل میکنه و در آخر هم خانم دکتر نرگس میکانیکی بنده رو عمل کردند! این دکتر آمالی رو هم که کلاً من ندیدم کی بود! :)

 ساعت 10 منو صدا زدن که برم اتاق عمل، یه پسر بچه کوچیک هم از بخش با مادرش اومده بود که پلیپ عمل کنه و ظاهرش خیلی سالم بود و قبلاً به اصرار مادرش عمل کرده بود و دوباره آورده بودش که عمل کنه!

من بردن اتاق 4 جراحی و اتاق خیلی کوچیک بودن و گفتن که قرار بود یه بچه باشه :) همه عوامل بیهوشی و ... خانم بودن و یه آقایی با ریش بلند شبیه زندانی های حبس ابد امریکایی؛ تلویزیون 29 اینچ آورد تو اتاق که اندوسکپی قابل نمایش باشه! یه سیم رابط هم دستش بود گفت اونو وصل کنم دیدم سیمش لخت شده! اینقدر قلبم تند میزد که دستگاه داشت آلارم میداد و طبیعی نبود! متخصص بیهوشی خانم میانسالی بود که دیدم تمام پیشونیش عرق کرده بود و از من بیشتر ترسیده بود! دو تا دانشجو هم کنار من واستاده بودن و پچ پچ می کردن! یکیشون می گفت شبیه بازیگر قدیمی میمونه! دوست گفت: لرل و هاردی می گی؟ نه! مستر بین می گی؟! نه! آلن دلون رو می گم! آلن دلون بهم قوت قلب داد انگار و خندم گرفت و تقریباً چند ثانیه بعد بیهوش شده بودم... وقتی بهوش اومدم صدای خانم مهربونه اومد که زرد پوشیده بود گفت همراهات کجان؟! پایین نبودن! خیلی راحت بهوش اومدم و بیهوشی با گاز بود. اصلاً حواسم به ساعت نبود! دیدم ساعت 4 عصر و من از ساعت 10 رفته بودم اتاق عمل!

داخل بینی هیچ تامپون و ... نبود و خون هم زیاد نیومد و حالم خوب بود، طبق معمول بعد از عمل فقط سوپ باید خورد و من هم ضعف داشت و از بیرون گفتم جوجه برام بگیرن و خوردم :) شب خیلی سخت گذشت، صبح خانم دکتر اومد و خیلی خوشحال بود و گفت عفونت قارچی بوده (از اول تشخیص خودمم هم همین بود! چون عفونت سیاه بود) و سینوس و سرم هم خالی کرده و تو سرم هوا میپیچه! خلاصه در مورد مراقبت بعد از عمل توضیح داد و حسابی هم خوشحال بود که تونسته یه جوون خوشتیپ مثل منو عمل کنه...

بعد از 3 هفته هم باید برم بیمارستان و اندوسکپی تشخیصی انجام بدم که بازبینی بشه...

هزینه ترخیص خیلی کم شد، در مجموع فقط 200 هزار تومان! با دفترچه بیمه سلامت

خلاصه رفتم خونه و حسابی خستم تا استراحت کنم ببینم چی میشه... اصلاً باورم نمیشه بعد از یکسال تحمل عفونت زیر بار عمل رفتم و بعد از کلی تحقیق و مراجعه به مطب های مختلف یه دختر منو عمل کرده باشه، در هر صورت دکتر خوبی بود و خواست خدا بود که این عمل به دست ایشون انجام بشه...

  • درمان سینوزیت